شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ نمایش «شراره»، به کارگردانی محمدمهدی خاتمی، از اهالی تئاتر مشهد، اولین بار سال ۱۳۹۶ با حضور هنرمندانی از شهرمان در جشنواره رضوی اجرا شد و توانست افتخاراتی هم در این رویداد به دست آورد. سپس در مشهد و شهرهای دیگری، چون زاهدان و تهران روی صحنه رفت؛ اجراهایی که به گفته خاتمی به دلیل محدودیتهای زمانی و نبود امکانات حرفه ای، دست کم برای خود او چندان راضی کننده نبوده است، از این رو او تصمیم گرفته است بار دیگر «شراره» را از ۵ مهر در تهران روی صحنه ببرد، منتها این بار در سالن سایه مجموعه تئاترشهر.
خاتمی که «شراره» را از آثار ویژه خود میداند، از ادامه داشتن اجراهای آن به مدت یک ماه خبر میدهد. این اثر نمایشی، روایتگر داستان زنی است که در روزهای آغازین جنگ، نامزد خود را از دست میدهد و سالیان سال با خاطرات او زندگی میکند. در ادامه، گفت وگوی ما با محمدمهدی خاتمی درباره اجراهای جدید «شراره» و تئاتر دفاع مقدس را میخوانید.
«شراره» اجراهای زیادی را پشت سر گذاشته است، منتها هیچ زمان آن شرایط مطلوبی که مدنظر من بود، برای اجرایش فراهم نشد؛ مثلا در تهران، ما در زمان کم و با امکانات محدود در سالن استادانتظامی که سالن چندان شناخته شدهای هم برای مخاطب تئاتر نیست، روی صحنه رفتیم؛ سالنی که به لحاظ امکانات صحنهای و نور، وضعیت چندان خوبی ندارد. درواقع من دوست داشتم در شرایط کاملا حرفهای «شراره» را اجرا کنم که خوشبختانه الان این فرصت دست داده است که در مجموعه تئاترشهر تهران، آن را روی صحنه ببریم.
ما حدود یک ماه در تهران اجرا میکنیم. باتوجه به این مدت زمانی و زیاد بودن هزینههای تئاتر و حمایتهای بسیار اندک مرکز هنرهای نمایشی، متاسفانه شرایط لازم برای اسکان و پذیرایی از گروه قبلی و آمدن بچهها از مشهد فراهم نشد. الان تنها سه نفر از گروه بازیگری ما از مشهد هستند و باقی دوستان، کسانی اند که در تهران زندگی میکنند.
من اجرای آثار زیادی در حوزه تئاتر مقاومت و دفاع مقدس را در کارنامه ام دارم، اما بعد از نمایش «گلایه» که سال ۱۳۸۳ روی صحنه بردم، هیچ حرف تازهای برای گفتن نداشتم تا اینکه سال ۱۳۹۶، بعد از ۱۳ سال تصمیم گرفتم «شراره» را که به نظرم نگاه تازهای به جنگ داشت، اجرا کنم؛ نمایشی درباره آدمهایی که تبعات جنگ را با تمام وجودشان احساس میکنند، درحالی که نقش مستقیمی در جنگ ندارند و آدمهای پشت جبهه هستند. «شراره» از نگاه یک زن روایت میشود؛ زنهایی که همسرشان را در جنگ از دست میدهند و تا سالهای سال مجبور هستند به خاطر دل خودشان با خاطرات آنها زندگی کنند.
درواقع جنگ برای آنها هیچ وقت تمام نمیشود. من دوست داشتم این نمایش را بار دیگر اجرا کنم؛ چون روابط انسانی را در جنگ بررسی میکند و این روابط آن قدر عمیق میشود که میتواند بر روی تماشاگر خودش تأثیر بگذارد. من اگر بتوانم این تأثیر را بگذارم، احساس میکنم کار خودم را انجام داده ام.
این روزها گروههای مختلف به صورت موازی به تئاتر مقاومت میپردازند؛ مثلا چندین جشنواره مانند جشنواره بسیج، مقاومت و... با محوریت این موضوع برگزار میشود که باعث پراکنده کاریهایی شده است، از همــیـــن رو آن اتفاقات تأثیرگذاری را که سالهای گذشته در جشنواره دفاع مقدس رخ میداد، دیگر نمیبینیم. متاسفانه این روزها نمایشهای ما حرف تکراری میزنند و خیلی با اقبال تماشاگر هم روبه رو نمیشوند.
بله؛ ما بیش از سه دهه از جنگ تحمیلی فاصله گرفته ایم و الان نیاز داریم که نگاه تازهای به این موضوع بیندازیم. درواقع هشت سال دفاع مقدس، مهمترین اتفاقی است که در سالهای اخیر در تاریخ ما رخ داده و بسیاری از رخدادهای دیگر را هم رقم زده است، اما چقدر به آن از زاویههای مختلف نگاه کرده ایم؟ به نظر من، الان باید بیشترین تمرکزمان را بر روابط انسانی بگذاریم و کمی از برخی تعصباتمان فاصله بگیریم.
بله؛ ما رمــان هـــای بسیار خوبی در حوزه دفاع مقدس داریم که نمایــشهای اقتباسی پذیرفته شدهای میتوان از روی آنها تولید کرد. از طرف دیگر ما نباید در آثارمان، جنگ را بر سنگر و گلوله، متمرکز کنیم و باید به تبعات آن هم اشاره کنیم؛ تبعاتی که تا سالها باقی میماند. در هشت سال جنگ تحمیلی، ما نجنگیدیم و درواقع دفاع کردیم. میتوان گفت نگاه تازهای را در جنگ تجربه کردیم که در آثار باید مدنظر قرار گیرد.
اینکه صرفا تعدادی کارگردان جوان وارد این حوزه شوند و بخواهند کار کنند، اتفاق خوبی نیست. به نظر من بهتر است بر روی کارگردانانی تمرکز شود که به صورت جدی میتوانند کار در حوزه مقاومت را دنبال و اندیشههای نو وارد فضای تئاتر کنند؛ چون وقتی بودجه درنظر گرفته شده برای تئاتر دفاع مقدس و مقاومت، در میان چند اثر تقسیم و در قالبهای مختلف هزینه میشود، معمولا نتیجه اش چندان مطلوب نخواهد بود.
ما الان سراغ کلیشهها میرویم، جوان ترها هم که وارد این وادی میشوند، میخواهند آثار قدیمیها را تکرار کنند، بنابراین فکر میکنم اگر اجازه دهند افرادی که سالها در حوزه مقاومت فعالیت کرده اند و اطلاعات خوبی دارند، کار کنند و حداقل برای آنها مانع تراشی نشود، بهتر است؛ البته تمام این دیدگاهها در حد حرف است و هرچه جلوتر میرویم، شرایط بهتر نمیشود.
متاسفانه اوضاع واحوال تئاتر در مقام یک کالای ارزشمند فرهنگی و شاید تأثیرگذارترین هنری که آدمها با آن روبه رو هستند، بسیار بد است. تئاتر هنری دولتی است و باید از آن حمایت دولتی شود، ولی الان تئاتر در بخش نظارت، دولتی است و در بخش حمایتی نه. در این وضعیت مگر اقتصاد تئاتر چقدر میتواند تئاتر را سرپا نگه دارد؟ الان تمام کارگردانان تئاتر چه در شهرستانها و چه پایتخت، به دلیل اینکه هیچ حمایتی از آنها نمیشود، گلایه فراوان دارند.
تئاتر نمیتواند خودش را تامین کند و وقتی نتواند تامین کند، مجبور است به راههای دیگری برود که تأثیرگذاری اش کمتر است. درواقع میبینیم که تئاتر به سمت تطابق دادن خودش با سلیقه مخاطبی میرود که دوست دارد فقط تفریح کند، از همین رو با حضور چهرههای سینمایی یا حتی کسانی که در فضای مجازی معروف شده اند، در نمایشها روبه رو هستیم. اینها اتفاقات نامیمونی برای تئاتر است که آن را دچار یک بیماری بزرگ کرده است. گروههای نمایشی هم چارهای ندارند و به هرشکل باید هزینههای نمایش شان را تامین کنند.